تصوير 1. هنريک اشپولر هنگام عکاسي در پروژهي روز سوم
موزهي هنرهاي زيباي شهر لولُکْل سوئيس به تازگي ميزبان بازديدکنندگان آثار عکاس معاصر آلماني هنريک اشپولر[1] بود، پروژهاي که با حمايت مالي موزهي هنرهاي زيبا (MBAL) و پارک طبيعي دو انجام گرفته.
برگزاري اين نمايشگاه بهانهاي شد تا نگاهي داشته باشيم به بدنهي کاري اين عکاس.
هنريک اشپولر (متولد 1965) از سال 1992 عکاسي را آغاز کرده و اکنون به عنوان استاد عکاسي در برنامهي مطالعهي طراحي ارتباطات در دانشگاه علوم کاربردي در آلمان مشغول به کار است. آثار او در نمايشگاهها و کتابهاي متعددي به نمايش درآمدهاند. او با اتخاذ رويکردي زيباييشناختي و در امتداد مسير الگويي که در جهان با عنوان «عکاسي سرد» شناخته شده است، در ادامهي راه و نگاه عکاسان شناختهشدهي آلماني مدرسهي دوسلدرف، از جمله آنْدْرِئاس گورسکي (متولد 1955) و توماس اشتروت (متولد 1954) و آثار عکاسان مکاننگاريهاي نوين، تصويرگر مناظر سدهي بيستويکمي، رد حضور انسان و جنبههاي صنعتي و ماشينيشدهي مراکز اصلي توليد، حفظ و توزيع کالا و اطلاعات در دوران معاصر است.
پروژهي صفرويک گردش اطلاعات[2]
همزمان با آغاز هزارهي سوم، سالي که شبکهي جهاني اينترنت هنوز به طور عمومي فراگير نشده بود، اشپولر در نخستين پروژهي رسمياش به سراغ جريان صفرويکي اطلاعات رفت تا شريانهاي حياتي جهان ديجيتال و اينترنت را، که بهزودي بر تمام جهان استيلا مييافتند، تصوير کند. او با جهاني يکنواخت و تميز، شبيه آنچه در بيمارستانها ميبينيم، الگوهاي تکراري، محفظهها و جعبههاي في يکشکل مواجه شد که گهگاه با سيمهاي رنگي جان ميگرفتند. عکسهاي مجموعهي صفرويک گردش اطلاعات (2001) ما را با آن چيزي آشنا ميکند که پشت دنياي رنگارنگ ديجيتال و فضاي اينترنت وجود دارد، سرورهاي بيشکلي که تمام اطلاعات موجود در فضاي عظيم اينترنت را در خود جاي دادهاند.
پروژهي روح جهان[3]
اشپولر شش سال بعد را روي پروژهي دومش، روح جهان (2008)، کار کرد. او با الهام از قطعهشعر شاعر آلماني گوته با عنوان وِلْتزيله[4] (بهمعناي روح جهان)—پهناي بهشت هماينک ميدرخشد / درخششي رنگارنگ – به عکاسي در کارخانههاي بزرگ و پيشرفته مشغول شد. اکنون اين کارخانهها را ميتوان «روح جهان» در نظر گرفت، چرا که سرچشمهي آفرينش عمدهي محصولات جديد در دوران مدرن هستند. در اين مکانهاي شگفتانگيز، پيچيده و رنگارنگ، انسان اهميتش را از دست داده، زيرا بخش اصلي آفرينش بهصورت خودکار و بهدست ماشينهاي برنامهريزيشده انجام ميگيرد. اشپولر با تصوير کردن «پهناي بهشتي» که آدمي براي خود ساخته، ما را با دگرگوني ايدهآلهامان آشنا کرده است.
پروژهي روز سوم[5]
اشپولر در پروژهي بعدياش از کتاب مقدس الهام گرفته. بر اساس اين کتاب، خدا در سومين روز زمين را از دريا جدا کرده و زمين خشک و لميزرع را حاصلخيز و بارور ساخته است. اينک، ميتوان ديد که آدمي نيز توانسته زمينهاي خشک و لميزرع را حاصلخيز و بارور کند، چرا که بهسبب افزايش جمعيت و مصرف بيشتر، به محصولات خوراکي بيشتري نياز دارد. او با ساختن فضاهاي مصنوعي در محيطي شبيه کارخانههاي توليد انبوه کالا در رديفهاي منظم و بينهايت از درختان و بتههاي يکشکل، و دستکاري ژنتيکي براي باروري بيشتر گياهان سعي کرده است محصولات بيشتري توليد کند تا نيازهاي روزافزونش را پاسخگو باشد. اشپولر با سفر به نقاط مختلف جهان، از جمله آمريکا، آلمان، هلند و اسپانيا صنعتيشدن کشاورزي در جهان و تبديل زمينهاي خشک به کارخانهي توليد محصول را به تصوير کشيده و حاصل کارهايش را در مجموعهي روز سوم (2011) گرد هم آورده است.
پروژهي مابين[6]
اشپولر در پروژهي مابين (2015) با سفر به نقاط مختلف جهان، از جمله چين، هلند، اسپانيا و آلمان، و عکاسي از بنادر، فرودگاهها، بزرگراهها و خطهاي آهن، توجهش را معطوف به توزيع و حملونقل سريع کالا در جهان کرده است. کاربردگرايي محض اين مکانها به آنها اشکال يکساني داده طوري که تفاوت چنداني ميان آنها نميتوان يافت. عکسهاي او از انبوه کانتينرها، بار فرودگاهها و قطارها، خبر از سرعت و ابعاد توليد و مصرف کالا در جهان و ناچيزي حضور انسان ميدهند و، همزمان، زيبايي را در يکنواختي مدرن ميکاوند.
پروژهي فرضيه[7]
اشپولر در پروژهي فرضيه (2019) که در فتوفستيوال 2019[8] به نمايش درآمده است، به سراغ فضاهاي علمي سدهي بيستويکي رفته است. او در اين پروژه مکانهايي را به تصوير کشيده است که حاصل تلاش دانشمندان براي يافتن پاسخ به پرسشهاي بنياديني چون چيستي جهاناند، نقاط ناديدهي کهکشان، اثرات اوليهي باقيمانده از زمين و ذرات بنيادين هستي؛ مکانهايي بهغايت غريب که فراتر از تخيلاتمان ميروند. اشپولر در پروژهي فرضيه ما را با فضاهاي تحقيقاتي آزمايشگاهي و فرمهاي نوآورانهي شکلگرفته از رويکردهاي دانشبنيان آشنا ميکند.
پروژهي پارک دو[9]
اشپولر در تازهترين پروژهاش مسئوليت به تصوير کشيدن يک پارک طبيعي ملي واقع در ناحيهي مرزي ميان سوييس و فرانسه را به عهده گرفت. او طي يک سال، عکسهايي از اين منطقه به مساحت 300 کيلومتر مربع تهيه کرد که در موزهي هنرهاي زيباي شهر لولُکْل سوئيس به نمايش درآمدهاند (اين نمايش تا 13 اکتبر 2019 ادامه داشت). تصاوير او نشان از رد حضور انسان و دستاندازيهايش دارند و نشان ميدهند که حتي مناطق طبيعي حفاظتشده از اين دستاندازيها در امان نخواهند بود. سيطرهي دکل غولپيکر انرژي بادي بر منظرهي طبيعي، محاصرهي درختان با جادهي آسفالت، حضور ناخواندهي سازههاي انساني، زمين حفاريشده، ساختمانها و جادهها، سد آبي و خطوط آهن؛ حضور انسان بخشي از منظرهي طبيعي در سدهي بيستويکم شده است.
تصويرگر نظم بيروح عصر ماشين، يا کاوشگر زيبايي کاربردگرايي محض صنعت، هنريک اشپولر با عکسهاي دقيق و زيباييشناسي سردش، از سرورهاي ديجيتال، سازههاي ماشيني و علمي، توليد و توزيع انبوه کالا، صنعتيسازي و خودکارسازي روزافزون، افزايش رد حضور انسان و، همزمان، کماهميت شدن فرديت او، نمايانگر دگرگوني نيازها و ايدهآلهاست، تصويرگر فرمهايي بديع از مناظر سدهي بيستويکمي.
منبع : سايت عکاسي
درباره این سایت