تصوير 1. سيگ هاروي. پرنده‌هاي نيوانگلد، 2017


 


 


وجه شاخص کارهاي سيگ هارْوي [1] جلوه‌ي جادويي و اسرارآميز زندگي روزمره‌ي او ميان خانواده و طبيعت پيرامونش است که از طريق عکس‌ها و نوشته‌هايش انتقال داده است. از او تا کنون سه کتاب اصلي منتشر شده که حاوي عکس‌ها و نوشته‌هايش هستند، و از عکس‌هايش نمايشگاه‌هاي متعددي برپا شده است. آثار هاروي مورد ستايش رسانه‌ها و نشريات مختلفي قرار گرفته‌اند و در حال حاضر عضوي از مجموعه‌ي دائمي موزه‌هاي مهمي چون موزه‌ي هنرهاي زيباي هيوستن در تگزاس، موزه‌ي هنرهاي زيباي باستن، موزه‌ي هنر فارْنْزوِرث در راکلند ايالات مِين، و موزه‌ي بين‌المللي عکاسي و فيلم در خانه‌ي جُرج ايستمن در راچستر نيويورک هستند.


جديدترين نمايش آثار هاروي مشتمل است بر عکس‌هايي از مجموعه‌ي جديد او زير عنوان «خوردن گل‌ها: احساسات سيگ هاروي» [2] در کنار نوشته‌ها و تصاوير متحرکش، که در موزه‌ي هنر آمريکايي اُگانْکوئيت در ساحل شمال شرقي آمريکا برقرار بود (اين نمايشگاه تا 31 اکتبر ادامه داشت).


 


 


تصوير 2. سيگ هاروي، خودنگاره، مِين، 2003

 


 


سيگ هارْوي (متولد 1973) در ناحيه‌ي روستايي دِوان در جنوب غربي انگلستان به دنيا آمد و دوران کودکي و نوجواني‌اش را در آنجا گذراند. او در 26 سالگي براي تکميل تحصيلاتش در دانشگاه راک‌پُرت به ساحل شمال شرقي آمريکا مهاجرت کرد. او هم‌اکنون ساکن شهر راک‌پُرت در ايالات متحده است.


علاقه‌ي هاروي به عکاسي به سال‌هاي آغازين زندگي‌اش باز مي‌گردد. او از سيزده سالگي کار در تاريکخانه را آغاز کرد و در سال 2005 از سوي Photo District News به‌عنوان يکي از 30 عکاس نوظهور برگزيده معرفي شد. هاروي ده سال را به‌عنوان استاديار در مؤسسه‌ي هنر باستن در دانشگاه لِزلي تدريس کرد و نخستين نمايشگاه انفرادي و موزه‌اي آثارش همزمان با انتشار نخستين کتابش در سال 2012 برپا شد.


موضوع اصلي آثار هاروي زندگي پيرامونش هستند. او با عکس‌ها و نوشته‌هايش به امور روزمره شکلي اسرارآميز و جادويي بخشيده. عکس‌هاي اسرارآميز و نوشته‌هاي تلويحي او نشان از علاقه‌ي او به رئاليسم جادويي دارند. هاروي با عکاسي از خود، خانواده و محيط پيرامونش استعارات و نمادهايي از زندگي ساخته که يادآور کودکي، عشق، تعلق، آسيب و شگفتي هستند.


 


 


تصوير 3. سيگ هاروي. گل‌هاي چيده‌شده، خودنگاره، مِين، 2006

 


 


تصوير 4. سيگ هاروي. خودنگاره، راک‌پُرت، ميِن، 2003

 


 


خودنگاره‌ها
نخستين کتاب هاروي با عنوان «نگاهم مي‌کني همچون يک وضع اضطراري» (2012) [3] خودزيست‌نامه‌اي تصويري است حاوي خودنگاره‌ها و رواياتي که گذشته را مرور مي‌کنند: «اين داستان‌ها درباره‌ي تجارب گذشته هستند، غالباً با تمرکز روي روابط، و مي‌خواستم … آنها را از طريق استعاره و اشارات بدن بازگو کنم.» [4].


او در اين مجموعه با صحنه‌آرايي‌هاي دقيق و هم‌نشيني آنها با عناصر طبيعي، و غالباً با نقش‌آفريني خودش، رنگ‌ها را به‌طرز چشم‌گيري به کار گرفته و لذتي بصري-عاطفي ايجاد کرده است.


 


 


تصوير 5. سيگ هاروي. اسکات و پرنده، 2014

 


 


تصوير 6. سيگ هاروي. باغ ميوه، 2012

 


 


خانواده و آسودگي
هاروي پس از ازدواج و تشکيل خانواده، تمرکزش را روي زمان حال گذاشت، خودآيندي بيشتري به آثارش بخشيد و براي نماياندن زندگي‌اش در آمريکا، دختر، همسر و دوستانش را وارد کادر عکس‌هايش کرد. دومين کتاب او با عنوان «باغباني در شب» (2015) [5] بر لحظات آسوده‌ي زندگي روزمره تمرکز دارد: «نور، رنگ، قاب و قالب تماماً در خدمت داستان‌گويي هستند.» [6]


وجه جادويي زندگي روزمره‌ي خانوادگي در عکس‌هاي هاروي يادآور آثار عکاساني چون سالي من [سالي من: خانواده، سرزمين و حافظه در نمايشگاه «هزار گذر»، کيوان نيک طبيعت] است. اما برخلاف سالي من، هاروي رنگ را به عنصر اصلي عکس‌هايش تبديل کرده و با بهره‌گيري از رنگ، سوژه‌هايش را در قالب قصه‌هاي کودکي و پريان قرار داده است—قصه‌هايي که از طريق آنها مي‌توان مفاهيم دشوار و پيچيده‌ي زندگي را به کودکان منتقل کرد.


در دوراني که مادري مانعي در مقابل فعاليت جدي هنري تلقي مي‌شود، هاروي را، همچون سالي من، مي‌توان نماينده‌ي خوبي براي هنرمندان و عکاسان مادر تلقي کرد، کساني که نه‌تنها مادري را مانع فعاليت هنري‌شان نديده‌اند بلکه فعالانه آن را جزئي از ماهيت هنرشان کرده‌اند [7].


 


 


تصوير 7. سيگ هاروي. تونل، 2014

 


 


تصوير 8. سيگ هاروي. اولين دندان لق، 2017

 


 


زندگي زودگذر
هاروي در کتاب اخيرش با عنوان «تو يک ارکستر، تو يک بمب» (2017) [8]، که با الهام از تجربه‌ي تصادف نزديک‌به‌مرگش در سال 2015 شکل گرفته است، رابطه‌اش با مفهوم زندگي را کاويده. او برخلاف دو مجموعه‌ي قبلي که بيشتر شکلي برساخته دارند، در اين مجموعه رويکرد مستندتري را پيش گرفته و با دوربيني در دستش به کشف لحظات غيرمترقبه و زودگذر دنياي پيرامونش پرداخته است.


دستان نوزاد پنج روزه روي تن مادر، دندان لق، درختان پوشيده از برف، هاروي با عکس‌هايش شگفتي زندگي زودگذر را نشان داده: «هر روز، در مکان‌هاي روزمره تصاويري مي‌يابم که شگفت‌زده‌ام مي‌کنند؛ شکلي از حيرت مي‌سازند، نفسم را بند مي‌آورند چرا که بسيار زيبا هستند … و بيشترشان در محدوده‌ي حياط پشتي خانه رخ مي‌دهند.»


هاروي در اين کتاب شم داستان‌گويي‌اش را گسترده و غالباً به رازهايي اشاره دارد که تنها زير سطحِ وجودِ آدمي سکني دارند و از پيچيدگي‌هاي زندگي پرده بر مي‌دارند: «وقتي مادر شدم عکاس بهتري شدم، کارم پيچيده‌تر و از جنبه‌ي دکوري‌اش کاسته شد، چرا که دنيايم پيچيده‌تر شد … جهان زيباتر شد و نيز ترسناک‌تر. اين کتاب درباره‌ي اين دو حد است.» [9]


 


 


تصوير 9. سيگ هاروي. جسي در ساحل (مه)

 


 


تصوير 10. سيگ هاروي. بارکش آبي، اسکات

 


 


حس رنگ و لحظه
هاروي در حال حاضر در حال توسعه‌ي آخرين مجموعه‌اش با عنوان «صورتي لمس است. قرمز نگاه» [10] است که در آن تمرکز بيشتري بر رنگ، ادراک و احساس تصوير دارد. همان گونه که از عنوان اين مجموعه پيداست، عکس‌هاي او در اين مجموعه وضع انتزاعي‌تري يافته‌اند و بر کيفيت حسي رنگ‌ها، فرم‌ها و لحظه تأکيد بيشتري دارند.


 


 


تصوير 11. آليسا هسلر. سيگ هاروي در نمايشگاه اخير کارهايش در موزه‌ي هنر آمريکايي اُگانْکوئيت (2019)

 


 


سيگ هاروي از عکاسان برجسته‌ي معاصر و کاوش‌گر جادوي زندگي روزمره است: «عاشق يافتن جادو در جهان واقعي‌ام … و عکاسي به من يادآوري مي‌کند که اين جهان شگفت‌انگيز است.» [11] عکس‌هاي رنگي و نوشتارهاي تلويحي هاروي از زندگي خود، چيزي که بيش از هر چيز با آن آشنايي دارد، نشانه‌هايي هستند از علاقه‌ي او به زندگي. همان طور که مايکل مَنسفيلد کيوريتر در رابطه با کارهاي اخير هاروي خاطر نشان کرده: «در آثار او حس عميقي از زندگي، خوش‌بيني و شعف وجود دارد. در دوراني که شور زندگي روزمره اسير شبکه‌هاي اجتماعي يا با اختلاف‌هاي سياسي دگرگون شده، صداي سيگ به‌عنوان هنرمند باري ديگر اميد، خيال و شگفتي را يادآوري مي‌کند. صداي او مجال‌مان مي‌دهد ياد آوريم که زندگي واقعاً کجاست.» [12]


منبع : akkasee.com