تصوير 1. حسن حجاج. آلو والا، از مجموعهي «راکاستارهاي من»، 2015
پاييز امسال، حسن حجاج براي برگزاري نمايشگاهي انفرادي اختيار تام فضاي خانهي عکاسي اروپا[1] در پاريس را در دست گرفت. بهگفتهي حجاج «چون اسم اين گالري مزُن است، تصميم گرفتم با آن مثل خانهام تا کنم[2]، و چون مراکشي هستم، اسم آن را «مزُن مارُکِن»[3] (خانهي مراکشي) گذاشتيم.» او توضيح داده که در اين نمايشگاه عکسها، کارهاي ويدئويي، چيدمان حجم و لباسها کنار کاغذ ديواري، فرش و اثاث خانه به نمايش در ميآيند. حتي کتابخانه به نوعي بوتيک تبديل ميشود که کارهاي هنري، مُد، کيف، کتاب، چراغ و سفال ميفروشد.
اگر چه اين نمايشگاه در واقع نخستين نمايشگاه انفرادي حجاج در فرانسه است، اما او با اين منطقه آشناست و فضاي داخلي بار مشهور Andy Wahloo در حوالي سنتر پومپيدو را بهسبک جنوب مراکش طراحي کرده است. Andy Wahloo (Wahloo در عربي بهمعناي «چيزي ندارم» است) نام مستعاري است که خوانندهي فرانسوي-الجزايري رشيد طه روي حجاج گذاشت، و چون انگي تجاري روي لباسهايش حک شده است. اين اسم همچنين اشارهاي است به تلفيق زيباييشناسي پاپ آرت و فرهنگ آفريقاي شمالي در کارهاي حجاج و او را به «اندي وارهل مراکش» تبديل کرده است.
گرايش به قرض گرفتن و تلفيق ايدهها، از تأثيرات قومي تا مظاهر مُد، و کاوش در پرسشهايي پيرامون مالخودسازي فرهنگي و سياست هويت بهشيوهاي پرنقشونگار و سرزنده، در کل فضاي اين نمايشگاه پژواک دارد. با اين حال، نخستين اتاقي که تماشاگران وارد آن ميشوند تنها با دو کار حجاج با نامهاي Zahrin Kahlo و Lamia Naji از تماشاگران پذيرايي ميکند. حجاج دليل اين کار را اين گونه توضيح داده است: «از من خواسته شد که از عکاسان مراکشي خانم دعوت کنم تا در اين فضا نمايشي انفرادي داشته باشند، و بعد متوجه شدم که تعدادشان خيلي زياد است.»
در طبقهي اول اثر شوخيآميز حجاج با عنوان «وُگ: شماره عربي»[5] قرار دارد. او در اين کار شاخصههاي بصري عکسهاي مد، پرتره، برندها و تبليغات را مال خود کرده، نيز يک مجموعه با ن محجبه کار کرده است. «وُگ: شمارهي عربي» با تصوير کردن ن محجبه جاي مدلهاي غربي، تصوراتي که روسري را منحصر به مد و زرقوبرق ميدانند دست مياندازد. حجاج دربارهي اين عکسها که در مراکش و باند استريت لندن گرفته شدهاند گفته: «اگر فرصت اين را داشتم که براي مجلهي وگ و از فرهنگ خودم عکاسي کنم، اين گونه کار ميکردم. همهي اين ايده با تماشاي مجلهي اِل به سرم زد، هنگامي که در رياض از يک دوست وکيل انگليسي در مراکش، در دههي 1990 عکاسي ميکردم.
فهميدم که تيم مُد چگونه مراکش را پسزمينهي عکسشان ميکنند. بنابراين اين کار را شروع کردم چرا که عاشق عکاسي مجلهي وگ از دهههاي 1950 و 1960 هستم. در اينجا بخشي وجود دارد با نام پاييز/زمستان و بهار/تابستان 2048—نوعي شوخي با آينده که نشان ميدهد ما همچنان در همان جا هستيم، به همان اندازه سنتي و مدرن.»
راهرويي به آثار مجموعهي «پاها»[6] حجاح مزين شده—عکسهاي برشخورده از پاهاي مرداني که جامههايي با ريشهي فرهنگي متفاوت پوشيدهاند و در مقابل پسزمينهاي با رنگهاي درخشان حالت گرفتهاند. در اتاقهاي بعدي دو مجموعه دربارهي موتورسوران ميبينيم که در خيابانهاي مراکش و استوديو تصوير شدهاند: «ناوي رايدرز»[7] که در آن مردان موتورسوار را ميبينيم، و «کش انج»[8] که ن موتورسوار را نشان ميدهد. علاقهي حجاج به عکاسي استوديويي در طبقهي بعدي با مجموعهي «راکاستار من»[9] ادامه مييابد.
خواننده و ترانهسراي نيجريهاي کزيا جُنز[10] از جملهي دوستان پرشمار حجاج است که در چيدمان استوديويي تصوير شدهاند. او اين عکسها را در الجزاير، مراکش، ايالات متحده، برزيل و بريتانيا تهيه کرده است و، همچون پرترههاي استوديويياش، اين مجموعه نشان از ستايش او از عکاس ماليايي ماليک سيديبه[11] دارد. حجاج گفته: «من مثل او به مردم نگاه کردم و با خودم ميگويم «ميخواهم اين سبک کاري را اتخاذ کنم، اما از دوستانم عکاسي کنم، کساني که در جاهاي مختلفي از جهان هستند، پس اين کار حس سفر به سرتاسر جهان را دارد.» خودم را شبيه کسي ميبينم که از کشورش بيرون آمده، در حالي که ماليک سيديبه در کشور خودش عکاسي و لحظه را مستند ميکرد.»
او با نظر به صحنهپردازي در کارش اضافه ميکند: «معمولاً طرحي اوليه از تصوير مقصودم دارم، اما جا براي آزادي عمل ميگذارم، چرا که در همان جاست که لحظات جادويي رخ ميدهند. اگر امکانش باشد، به تنشان لباس ميپوشانم—و آنها را در صحنه قرار ميدهم.» جدا از پسزمينههاي پارچهاي، شاخصهي ديگر پرترههاي حجاج شيوهي تزيين گوشههاي تصاوير او با محصولات بومي است. چيزهايي مثل قوطي کنسرو گوجه يا زيتون، قوطيهاي کبريت يا بطريهاي کوکاکولا طوري انتخاب ميشوند که رنگشان هارموني ايجاد کند و وارد ديالوگي با پرتره شود. اين رويکرد، جلوهاي پرزرقوبرق و شوخيآميز دارد و با امر محلي در تقابل با برندهاي بينالمللي، بازي ميکند.
حجاج پيش از مهاجرت به لندن در 14 سالگي، نخستين بار در مراکش در نقش سوژه با عکاسي استوديويي آشنا شد. او به ياد ميآورد که «ما عکسهاي خانوادگي ميگرفتيم و ميتوانستيم عکس را براي پدرم بفرستيم، او در انگليس بود. وقتي به استوديو رفتيم، مادرم لباس تنم کرد. استوديو را بهخوبي يادم هست، چراغ داشت، اثاثيهي صحنه و پردهي پسزمينه—اين نخستين برخوردم با عکاسي استوديويي بود.»
حس گذشتهي حجاج همچنين در اتاقهاي آخر هم حاضر است. در اين اتاقها جنبهي ديگري از کار او هويدا ميشود: 35 فيلم که در مراکش گرفته شدهاند، براي نخستين بار به نمايش در ميآيند؛ تلفيقي از پرتره و منظره، برخي سياهوسفيد و برخي رنگي. بهگفتهي حجاج، «اين سفرم در عکاسي را نشان ميدهد، و ريشههايم. ميخواستم اين اتاق دربارهي هويت مراکشيام و عشقم به عکاسي باشد.»
نمايشگاه حسن حجاج در خانهي عکاسي اروپا، پاريس تا 17 نوامبر 2019 ادامه دارد.
پينوشتها:
عنوان مقاله در نسخهي ترجمهشده تغيير کرده است.
[1] Maison Européenne de la Photographie
[2] Maison در زبان فرانسه به معناي خانه است.
[3] Maison Marocaine
[4] Handpainted Portraits
[5] Vogue: The Arab Issue
[6] Legs
[7] Gnawi Riders
[8] Kesh Angels
[9] My Rock Stars
منبع :akkasee.com
درباره این سایت